دریافت قالب های زیبای رایگان در ثامن تم متن مورد نظر متن مورد نظر
آهوی بی چشم!
نویسنده عاشق امام زمان در |

رابعه عدویه می گوید: روزی بر«عتبة بن علا» وارد شدم.عتبه در زهدغرق شده بود و

به عبادت مشغول بود.گفتم: برایم بیان کن که چگونه از گناه برگشتی و توبه کردی!

گفت : من در طول عمرم به زنان علاقه داشتم و حریص بودم و در بصره بیشتر از

هزاران زن گرفتار من بودند.روزی از خانه بیرون رفتم،ناگهان به زنی برخوردم که به

جز از چشمانش چیزی آشکار نبود.گویا از قلب من آتش افروخته شد،با او سخن گفتم،

ولی او با من حرفی نزد.به او گفتم وای بر تو!من عتبه هسم که زنان بصره عاشق من هستند

و با تو سخن می گویم و تو سخن نمی گویی.

گفت:از من چه می خواهی؟ گفتم: میخواهم مرا مهمان نمایی.

جواب داد: ای مرد!من که در حجاب و پوشش هستم،چگونه مرا دوست می داری؟

گفتم:چشمان تو مرا فریب داده است.گفت راست گفتی،من از آنها غافل شدم،اگر دست برنمیداری،

پس بیا تا حاجت تو را برآورم.

همراه او رفتم تا داخل خانه شد و من داخل خانه شدم،ولی چیزی از اسباب خانه ندیدم.

گفتم : چرا خانه از اسباب خالی است؟ گفت: اسباب این خانه را انتقال داده ایم. خداوند می فرماید:

{تلک الدار الاخرة نجعلها للذین لایریدون علوا فی الارض و لا فسادا و العاقبة للمتقین}

این خانه ی آخرت است و آن را برای کسانی که در زمین،بلندی و فساد نمی کنند قرار دادیم

و پایان نیکو برای پرهیزکاران است.

اکنون ای مرد!حذر کن از این که بهشت را به دنیا بفروشی و حوریه های بهشتی را به زنان.

گفتم : از این پرهیزکاری در گذر و حاجت مرا بده. گفت:اکنون از این کار نمی گذری؟

گفتم : نه

پس به خانه دیگر رفت و مرا گذاشت.دیدم پیر زنی در آن است و آن دختر فریاد زد که آب برایم

بیاور تا وضو بگیرم و تا نصف شب نماز خواند و من در فکر بودم که چه کنم.پس فریاد زد

قدری پنبه و ظرفی بیاورید.پیر زن برای او برد.

بعد از ساعتی پیرزن فریاد کشید و گفت: {انا لله و انا الیه راجعون و لا حول و لا قوة الا بالله اعلی العظیم}

ناگهان دیدم آن دختر چشمان خود را با کارد بیرون آورده . بر روی پنبه گذاشت و درون ظرف

است و چشمانش با پیه در حرکت بود و آن پیر زن آن دو چشم را نزد من آورد و گفت:

شیفته ی هر آنچه بودی بگیر!خدای بر تو مبارک نکند.تو مارا سرگردان کردی،خدا تو

را سرگردان کند،ما ده زن بودیم که او بیرون می رفت و مایحتاج ما را می خرید.وقتی

سخن پیرزن را شنیدم،غش کردم و آن شب را با فکر سپری کردم و به منزلم رفتم و

چهل روز در منزل بیمار شدم و این،سبب توبه من شد.

طراحی و کدنویسی : ثامن تم
Template By : Samentheme.ir